اختلالات شخصیت از دیدگاه روان پویشی
اختلال شخصیت مرزی
نزدیکترین اختلال شخصیت به روانپریشی (سایکوز) است.
بهطوریکه مرز بین روانپریشی و روان رنجوری شناخته میشود.
انکار، دوپاره سازی، ایده آل سازی و نا ارزنده سازی، همانندسازی فرافکن (کاری میکنم که بد بشی تا منم بهت بدی کنم) و درنهایت چسبندگی و جدا شدن توأمان بدون تعارض، درونمایه این اختلال هستند.
شخصیت مرزی از دیدگاه روایتی وجود شخصیتهای متفاوت در یک نفر بدون انسجام و ارتباط است.
شخصیتها همانند دانههای تسبیح میمانند که نخ آنها پاره شده است و بدون نظم، دیسیپلین و هارمونی پخش و پراکندهشدهاند.
قابلتصور است در جامعهای که سنت، مدرنیته و پستمدرن در هم ادغامشدهاند و سرکوب هیجانات بالاست این اختلال شیوع بیشتری دارد.
اوج این اختلال همان شخصیت چندگانه یا اختلالات تجزیهای است.
ازاینجهت افراد مرزی تجزیهکنندگان قهاری هستند و حافظه سازای قدرتمندی دارند. به طوری که برای لحظاتی که شخصیت غیرقابلپذیرش آنها حاکم بوده است داستانسرایی میکنند و قصه واقعی را سرکوب میکنند.
دنیا از زاویه دید یک شخصیت مرزی سیاه یا سفید، گرم یا سرد، کشنده یا زندگیبخش و خشن یا مهربان است.
در حالی که یک فرد سالم توأمان هر دو جنبه مثبت و منفی را کنار هم میبیند، ازاینجهت تجزیه کمتری نیز میکند.
همانند اختلال پارانویید مبنای پویشی این اختلال به نظریه ملانی کلاین نزدیک است.
جداسازی خوب و بد سبب میشود فرد در مواقعی شدیداً خوشبین و در مواقعی شدیداً بدبین باشد و سرکوب گناه (دیدن همزمان خوبی و بدی در خود و دیگران) سبب میشود نفرت نهان این افراد لبریز شود و به خود یا دیگران آسیب بزنند.
تفاوت این اختلال با وابسته و نمایشی در تجارب خشم و غیرقابلاعتماد بودن است.
به طوری که این افراد بههیچعنوان بهعنوان همسر، کارمند یا دوست قابلاتکا نخواهند بود چراکه نزدیکی بیشازحد آنها بهطرف مقابل بهزودی با دشمنی و خشم شدید همراه خواهد شد.
ازاینجهت تشخیص این اختلال در تست سواپ برای مصاحبههای استخدامی شغلی شدیداً حائز اهمیت است چراکه این افراد هنگام دورههای خشم و پرخاش حاضرند با خود، شرکت، دوست یا اطرافیان را نیز غرق کنند و یا به خود یا دیگران آسیب برسانند.
اما این اختلال ویژگیهای مثبتی نیز دارد که فرد حتی بدون آگاهی نسبی به اختلال دارای آنهاست.
یکی از این ویژگیها پذیرا بودن بالای این افراد است.
به طوری که به دلیل تکهتکه بودن شخصیت خود تقریباً در هر محیطی و در هر بافتی به افراد متفاوت نزدیک میشوند ولی عدم وجود انسجام سبب میشود فشار بالایی را تحمل کنند. ویژگی دیگر حساسیت به هیجانات خصوصاً هیجانات منفی است.
افراد دارای این اختلال حساسیت بالایی به قابلاعتماد بودن دارند و شدیداً تحت تأثر جلوههای هیجانی ناهشیار افراد در صورت و بدن آنها قرار میگیرند.
بهعنوانمثال یک زن دارای شخصیت مرزی بهراحتی متوجه خواهد شد که همسرش چیزی را از او پنهان میکند یا تمایلی به او ندارد.
البته این حساسیت تا حدودی تحت تأثیر دفاع همانندسازی فرافکن قرار میگیرد و ممکن است فرد ویژگی را در طرف مقابل ایجاد کند و سپس با آن ویژگی همانندسازی کند.
بهطورکلی این اختلال نیز همانند اختلال پارانویید نتیجه فرهنگهای متفاوت و تعدد زمان و مکان است تا اینکه تحت تأثیر بافتهای متفاوت فرهنگی نشانههای متفاوتی داشته باشد.
ازاینجهت در جوامع متعدد تشخیص آن تقریباً شبیه است به همین دلیل در جوامعی که تعدد قومی و فرهنگی دارند بسیار بیشتر از جوامع یکدست دیده میشود.
افراد دارای این اختلال در صورت آگاهی نسبی هنرمند، شاعر، بازیگر و بازاریابهای متوسطی میشوند ولی به دلیل وضعیت بدخیم این اختلال معمولاً موفق این افراد نسبت به دیگر اختلالات کمتر است.